کتاب را بشناسیم
در زندگی امروزی با فریب های هزار رنگ شیطان، با دام های پر از دانه های دورویی، اگر کتابی بخوانی که سردرگمت کند، بی هدف و با مقصد بارت بیاورد و راه را نشانت ندهد، راه را گم خواهی کرد و به هدف نخواهی رسید و بیهوده خواهی رفت. روز کتاب، فرصت مناسبی است برای نگاهی دوباره و تازه به کتاب هایی که می خوانیم.
در زلال کتاب
اگر فقط روزی یک بار روح آزرده از دود و دم تردیدها و نادانی ها و سر و صدای خودکامی ها را در زلال چشمه کتاب های راه نما شست و شو دهیم، هرگز غبار خطا و اشتباه و آلودگیِ ندانستن و نفهمیدن روحمان را بیمار نخواهد کرد.
دوستان آشنا
کتاب ها دوستانی بسیار مهربان و رئوفند. در کم ترین فرصت بیش ترین بهره را می دهند، هر جا که بخواهی به سراغَت می آیند و در هر حالتی با تو سخن می گویند. کم ترین فرصت را برای دیدار می پذیرند و بر آنچه می گویند استوارند. بی تکلف و بی زحمت، همیشه میهمان مهر تو می شوند و یک دنیا دانش و فهم را برایت هدیه می آورند. گر چه هستند کتاب نمایانی که در لباس فرهنگ و معرفت و هدیه شان جز ضرر نیست، امّا اگر هوشیار باشی، چنین به تو نخواهد رسید.
کتاب و بهره مندی
خواندن کتاب، کاری بسیار لازم و ارزشمند است، نباید آن را با چاشنی بی حاصلگی و هرزگی آلوده کرد. کتاب باید که مفید باشد. باید وقتی کتاب می خواهی، چیزی بفهمی، چیزی را حس کنی، باید چیزی را به دست آوری، باید نفعی و معنایی ببری؛ حداقل به اندازه وقتی که گذرانده ای. باید کتاب ها بزرگوار باشند.
روز کتاب و کتابخوانی بر باغبانان بوستان معرفت و ادب، نویسندگان و اندیشورانی که دانسته ها و تجارب خود را در سفره اخلاص، بر صفحه های سفید کاغذ می نهند، خجسته و مبارک باد. دستانتان بر آفرینش و پرهیز و قلم هاتان همیشه استوار باد.
کتاب، رشته نجات
کتابی را باید خواند که از او بگوید؛ از او که جهان در ید حکمت و دانش اوست. کتابی را باید خواند که از انسان بگوید که از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. کتابی را باید خواند که از بایدها و نبایدها بگوید؛ مثل چراغی در راه، در شبی تاریک. کتابی را باید خواند که دل را بیدار کند و قلب را امیدوار، دست و دل را به تلاش وا دارد و پای را به رفتن. کتابی را باید خواند که رشته ای برای بیرون آمدن از چاه جهل، به آسمان معرفت باشد. کتابی را باید خواند که شمیم عطرش مشام جان را از مستی معرفت و شناخت لبریز کند.
کتاب خواندن یعنی یافتن دوستی تازه، یعنی یک پله بالا رفتن در دانستن و معرفت، یعنی گشودن یک پنجره از نور به روی زندگی، یعنی کنار رفتن پرده نادانی از پیش چشم حکمت و دانش و یعنی نفس کشیدن در هوای تازه دانستن و آگاهی. روز کتاب، روز دوستی ها و روشنی ها گرامی باد.
پاسداری از کتاب های سپید
از اوّل انقلاب تا کنون یکسره کتاب های سپید را خواندیم، آن ها که از خدا گفتند، از هدف خلقت، از تلاش ارزنده، از عشق به خوبی ها، و درونمان سپید شد. مگذاریم کتاب های سیاه بین کتابهامان رخنه کنند. با فکر بلندمان، با نور ایمانمان بایستیم و راه بر سیاهی ببندیم. زنده باد کتاب های سپید، کتاب های نور، کتاب های آموزنده و ارزنده و دور باد هر چه در آن از پوچی و بی دینی نشانی هست.
کتاب؛ راه رهایی
کتاب خواندن آزادی است. شکستن دیوار جهل و نادانی، شکستن حصار ندانستن ها. از زندان تاریک ناآگاهی بیرون رفتن و به دنیای روشن و پر تحرک دانایی و آگاهی قدم گذاشتن؛ پاینده باد رهایی و آزادی از جهالت. عزیز و گرامی باد روز کتاب و کتابخوانی.
خواندن کتاب؛ سیر در معنی
خواندن یک کتاب، هجی کردن کلمات آن است، کتاب خواندن، فهمیدن است. باید نور دانستن را احساس کنی، باید روحت تازه شود، باید پرده از ندانستنی ها کنار رود، باید حس کنی چیزی در تو جوشیده، چیزی به دست آورده ای و رازی را گشوده و کشف کرده ای باید کتاب را با وجودت حس کنی. گوارا باد دنیای روشنِ درک و فهم های تازه کتاب
سوگند به کتاب
« بسم اللّه الرحمن الرحیم، ن، وَالقَلَم وَ ما یَسطُرُون »
خداوندا! یاریمان کن تا کتاب ها و نوشتارمان، در راه تو روشنگری کند. چنان کن کتاب هایی را که می خوانیم یا می نویسیم، شمیم عطر ایمان به تو را بپراکند و مخواه که کتاب ـ این آفریده ارزشمند و گرامیت ـ دریچه ای به سوی کژی و انحراف و تاریکی باشد.
خدایا! کتاب ها نعمت های عظیم و عزیز تواند که به آن ها قسم یاد کرده ای، یاریمان کن قدرشان را بدانیم و بتوانیم تو را سپاسگزار باشیم.
« پدید آورنده : سیدحسین اسحاقی، منیره زارعان ، صفحه 82 - سایت حوزه نت »
نظر از: رحیمی [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
خود را چو ز نسل نور می نامیدند
رفتند و به کوی دوست آرامیدند
سیراب شدند زآن که در اوج عطش
آن حادثه را به شوق آشامیدند
***
این خاک به خون عاشقان آذین است
این است در این قبیله آیین ، این است
زاین روست که بی سوار برمی گردد
اسب تو که زین و یال آن خونین است