موضوع: "قرآن"
? #چمن دیگر گیاه سمّی که #محیط_زیست ایران را به نابودی کشانده..
در وضعیت کم آبی و #خشکسالی ایران کاشت چمن چه توجیهی دارد؟
برای آگاهی همه منتشر کنیم
قرآن من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند چه کسی مرده است؟
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا قرآن را برای مردگان ما نازل کرده است.
قرآن من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام
یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته،یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده،یکی ذوق می کند که ترا با طلا نوشته،یکی به خود می بالد که تو را در کوچکترین قطع ممکن منتشر کرده
آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند،آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند
اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند احسنت گویی مسابقه نفس است
قرآن من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه خواندن تو از آخر به اول یک معرفت است یا یک رکوردگیری؟
ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند حفظ کنی تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو..
دکتر علی شریعتی
واژه هایم گم شد
پشت آن کوه بلند
یا کنار دریا
یا به هنگام طلوع خورشید
در کنار تسنیم
یا که در کلبه تنهایی عشق
وسط جنگل سرسبز و قشنگ
یا که در زمزم آن رود خروشان و بلند
یا که زیر فراوانی برف
واژه هایم گم شد
در کنار نفس باد صفا
یا که در شبنم تنهایی پروانه بالای درخت
یا که در برکه نیلی ده عشق آباد
یا کنار گلدان
یا که در کنج حیات
در کنار آن حوض
بغل تنگ بلور ماهی
یا که در روشنی ماه درخشان شب چاردهم
واژه هایم گم شد
و به دنبال شقایق رفتم
تا سراغش گیرم
تا شقایق که مرا دید بخندید و بگفت :
واژه های من هم
مثل تو گم شده است .
و به دنبال گل یاسمن و نرگس و رز
همگی می گفتند :
واژه های ما هم
مثل تو گم شده اند .
همه دریاها
همه جنگل ها
همه آدم ها
جملگی می گفتند :
واژه های ما هم
مثل تو گم شده اند
در کنار قرآن
وسط سجاده
در هیاهوی خیال ذهنم
با خودم می گفتم :
واژه هایم پس کو ؟
ناگهان بانگی گفت :
لای قرآن هستند
لای قرآن را من
زود پیدا کردم
واژه های همگی
لای قرآن بوده است .
” سعید ارباطی “