تو از درون “خانه“
دنیا را آباد می کنی..
.
.
مبادا ” خیابان” نشینت کنند بانو ..
______________________
عارفی را گُفتند : از که آموختی محبت را ؟!
گُفت : از درخت شکوفه
پرسیدند : چگونه ؟!
گُفت :
هر موقع به او لگدی زَدم ،
به جای تلافی بَر سَرَم شُکوفه ریخت
________________
رو گرفتن هایِ شیرینَت دلم را آب کرد
روسَری آمَد رُخ نیلوفَری را قاب کرد
تازه میفَهمَم چرا مشکی ست رَنگ چادرت
ماه را تاریکی شَب اینقدر جَذاب کرد
________________
آقایِ شاعر :
وقتی کـہ چادر میکِشی یعنی کـہ مَحرم نیستم
من عاشقم صِرفاً همین رفتارِ محجوبانـہ را
پاسخ بانویِ شاعر:
وقتی کـہ رو کج می کنی یعنی کـہ محرم نیستم
من هم فقط عاشق شدم این غیرت مردانـہ را…
________________
امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند :
خوابیدن به پشت : خواب انبیاء
خوابیدن به شانه راست : خواب مومنان
خوابیدن به شانه چپ : خواب کفار و منافقان
خوابیدن به شکم : خواب شیاطین است
وقتی به پهلوی چپ میخوابیم ،
اعضای درون سینه به قلب فشار می آورند
و قلب مومن که مرکز الهامات و اشارات الهی است
نمیتواند کارش را به خوبی انجام دهد
و از دیدن رویاهای صادقه محروم می شود .
خواب به شکم هم بدترین خواب است ؛
چون اخلاط غلیظ بدن را به سمت قلب می کشاند ،
پس چشم ها پف می کند ، زبان سنگین و دهان بدبو میشود .
× بحارالانوار ، ج 4 ، ص 145 ×
خیلی دلم واسه خانومم تنگ شده
بهش زنگ بزنم بگم : سلام
سریع جواب بده : جونم آقایی؟
بگم : یه آهنگ درخواستی میخواستم !
بگی : چه آهنگی ؟
بگم : صدات
توی مبل فرو رفته بودم
و یکی از مجلات مدی که زنم همیشه میخرید رو نگاه میکردم
چه مانکن هایی ، چقدر زیبا و شکیل و تمنا برانگیز !
زنم داشت با گلدان شمعدانی که همیشه گوشه اتاق است ور می رفت .
شاخه های اضافی را می گرفت و برگ های اضافه را جدا می کرد .
از دیدن اندام گرد و قلمبه اش لبخندی گوشه ی لبم پیدا شد ؛
از مقایسه او با دخترهای تو مجله خنده ام گرفته بود .
زنم آنچنان سریع برگشت و نگاهم کرد که فرصت نکردم
لبخندم را جمع و جور کنم .
گلدان شمعدانی را برداشت و رو برویم ایساتاد و گفت :
“ نگاه کن !
این گل ها هیچ شکل رزهای تازه ای نیستند که دیروز خریده ام.
من عاشق عطر و بوی رز هستم ؛
جوان ، نورسته ، خوشبو و با طراوت .
گل های شمعدانی هرگز به زیبایی و شادابی آنها نیستند
اما
می دانی تفاوتشان چیست ؟
در ریشه هایی که تو خاکند .
رزها ریشه ندارند و دوروزی به اتاق ما صفا می دهند
بعد پژمرده می شوند.
ولی شمعدانی ها ریشه در خاک دارند.
سعی میکنم همیشه صفا بخش اتاقمان باشند .“
چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست .
کنارش رفتم و گونه اش را بوسیدم .
این لذت بخش ترین بوسه ای بود که به گونه یک شمعدانی زدم .
دکتر صدرالدین الهی
خالد حسینی در رمان بادبادک مینویسد :
در دنیا فقط یک گناه است و آن دزدی ست !
مرد آهسته در گوش فرزند تازه به بلوغ رسیده اش
برای پند چنین نجوا کرد :
” پسرم در زندگی هرگز دزدی نکن “
پسر متعجب و مبهوت به پدر نگاه کرد
بدین معنا که او هرگز دست کج نداشته است !
پدر به نگاه متعجب فرزند لبخندی زد و ادامه داد :
- در زندگی دروغ نگو چرا که اگر گفتی صداقت را دزدیده ای
- خیانت نکن که اگر کردی عشق را دزدیده ای
- خشونت نکن که اگر کردی محبت را دزدیده ای
- ناحق نگو که اگر بگویی حق را دزدیده ای
- بی حیایی نکن که اگر کردی شرافت را دزدیده ای
پس در زندگی فقط دزدی نکن !
سخن روز : چه زیباست همیشه مثبت حرف بزنیم
نگو : ببخشید که مزاحمتان شدم ! بگو : از اینکه وقتتان را در اختیار من گذاشتید متشکرم .
نگو : گرفتارم ! بگو : در فرصتی مناسب در کنار شما خواهم بود .
نگو : خدا بد نده ! بگو : خدا سلامتی بده .
نگو : قابل نداره ! بگو : هدیه ای است برای شما .
نگو : شکست خوردم ! بگو : تجربه کردم .
نگو : زشته ! بگو : قشنگ نیست .
نگو : بد نیستم ! بگو : خوبم .
نگو : چرا اذیتم میکنی ؟! بگو : از این کار چه لذتی میبری ؟!
نگو : خسته نباشی ! بگو : شاد و پرانرژی باشی .
نگو :متنفرم ! بگو : دوست ندارم .
نگو : دشوار است ! بگو : آسان نیست .
نگو : جانم به لبم رسید ! بگو : خیلی راحت نبود .
نگو : به تو ربطی ندارد ! بگو : خودم حلش می کنم .
:) خوب سخن گفتن قلب ها را تسخیر می کند :)
بَهار
وَقتی بَهاره
که بوی تُو رو داره
:::العجل مولا یابن الزهرا:::
مُراقب باش بانوی مُحجبه
حجابِ تُو تاج سروری خُداوند بَر توست نه تاج سروری تُو بَر بی حجاب ها
حجاب تُو وَسیله ای بَرای بی گناه شُدن تُوست
نه وسیله ای بَرای گناهکار شُدن بی حجابها
حجاب تُو فقط سپری بَرای مُحافظت اَز تُو دَر قِبال نگاه های مَسموم نیست
حجاب تُو بایَد سپری دَر قِبال تَمام گُناهان باشَد
حجاب تُو بایَد سَبب جاذبه اَت باشَد نه دافعه اَت
مُراقب باش که حجابَت سَبب غُرورت نشود
مُراقب باش که به واسطه حِجابت خُود را بهشتی نَدانی و دیگران را جَهنمی
حجاب تُو تَنها یکی اَز نشانه های تَقواست
مُراقب باش اَز سایر نشانه ها غافِل نَشوی.
مَردی در حال وَر رفتن با ماشین جَدیدش بود.
دختر7 ساله اش سَنگی بَرداشته بود و بَدنه ماشین را خَراش می داد.
وَقتی مَرد مُتوجه شد با عَصبانیت دَست دُخترک را گرفت و اَز روی خَشم چَند ضَربه مُحکم به دَستش زَد
غافل اَز اینکه با آچار دَر دَستش این ضَربات را وارِد می کرد.
دَر بیمارستان، دُخترک بیچاره به خاطر شکستگی های مُتعدد، انَگشتانَش را اَز دَست داد.
وَقتی دُختر پدرش را دید، با چشمانی دَردناک اَز او پُرسید:
«پدر اَنگشتانَم کی رُشد می کُنند؟»
پدر خیلی ناراحَت شُده بود و حَرفی نمی زد.
وَقتی اَز بیمارستان خارج شُد، رَفت به سَمت ماشین و چَندین بار به آن لَگد زد.
حالش خیلی بَد بود. نشست و به خَراش های روی ماشین نِگاه کرد.
دُختر نوشته بود: «دوستت دارَم بابا.»
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
به خاطر داشته باشید که عَصبانیت و عِشق حَد و مَرزی نَدارند.
هَمیشه به خاطر داشته باشید که وَسایل زندگی را بایَد اِستفاده کَرد
و مَردُم را باید دوست داشت و به آنان عِشق وَرزید.
اما مُشکل امروز جَهان این است که مردم اِستفاده می شَوند
و وَسایل و چیزها دوست داشته می شَوند.
⬅نکته بسیارمهم برای خانم ها➡
یکی ازشاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند که
یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم،
بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم،
خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم،
بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم
حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم،
آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟
البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست…
استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر.
رفتم از همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم خانومم باوضو بوده.
فرمودند اینکه کار همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟
رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم
کمی باخودم روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم.
نزد استاد رفتم و اینرا گفتم.
لبخندی زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود.
اگر نیت کنید ثواب این غذای امروز نذر یكی از ائمه شود،
آنوقت هم آشپزی برایت دلنشین تر است،
هم اینكه خانواده هر روز سر سفره یكی از ائمه نشسته اند.
-.-.-.-.-.-.-.-.-
بزرگی برای خانمهای کدبانو چند توصیه داشتند:
✅ برای آشپزی هر روز به نیت معصوم آن روز غذا طبخ کنید مثلا روز جمعه
که متعلق به امام عصر (عج)میباشد تمام وعده ها را به نیت آن حضرت آشپزی کنید
✅ ابتدا قبل از آشپزی وضو بگیرید
✅ هنگام وارد شدن به آشپزخانه بسم الله الرحمن الرحیم بگویید
✅ اگر دیدید کارهایتان زیاد است لاحول ولا قوه الا بالله بگویید
✅ هنگام روشن کردن آتش اجاق گاز بگویید اللهم اجرنا من النار
✅ هنگام استفاده از آب صلوات بر پیامبر (ص)بفرستید تا از شفاعتش بهرمند گردید
و از اب حوض کوثر بنوشید
✅ اگر از میوه و سبزیجات وگوشت استفاده می کنید بگویید اللهم اسئلک الجنه
✅ هرچه را که با چاقو قطعه قطعه می کنید ذکر سبحان الله والحمدالله را بگویید
✅ هنگامی که کارهایتان به اتمام رسید شکر خدای رابجا آورید
✅ واگر خسته شدید اعوذبالله گفته و بخدا پناه ببرید
که با این کار همیشه در حال ذکرخدواند هستید و کسی که در حال ذکر باشد
مانند کسی است که در حال جهاداست که هم آشپزی می کنید وهم جهاد
امام صادِق علیه السّلام فَرمودند:
♡❤
ابلیس گفت:
هَمه مَردمان دَر مُشت مَن هَستند،
اما پَنج گروه هَستند که هیچ چاره ای بَرای آنها نَدارم:
☂ هَر که با نیت دُرست به خُدا پَناه بُرد و دَر هَمه کارهایش به او تکیه کُند،
☂ کَسی که شَب و روز بسیار تَسبیح خُدا گوید،
☂ کسی که بَرای بَرادر مُؤمنش آن پَسندد که بَرای خُود می پَسندد،
☂ کسی که هَر گاه مُصیبتی به او می رسد، بی تابی نمی کند،
☂ و هَر کسی که به آنچه خُداوند قِسمَتش کَرده، خُرسند اَست
و غَمِ روزیش را نمی خورد.
┘◄ الخصال، ج 1، ص285
من ایرانی اَم
اَهورامَزدای مَن اَلله است،
اَز تَبار کوروشم، وَلی شاهَم حُسین بن عَلی(ع)ست،
از دیار آرَشم، ولی کَماندار مَن مُسلم بن عَقیل است،
امپراطوری اَم هَخامنشی ست، وَلی جُغرافیایِ مَن بینُ الحَرمین است،
شاه عَباس را دوست دارَم، وَلی شاه عَباس مَن عَباس بن عَلی است،
آری مَن ایرانی اَم
عاشِق کاوه، مَدیون نادِرشاه، وَلی پیامبرَم مُحمدبن عَبدالله(ص)ست،
قدمت کشوَرم اَز ماورایِ تاریخ است،
وَلی معنایِ تاریخ بَرای مَن فَقط اَز هجرت پیام آوَرَم اَز مَکه به مَدینه اَست،
زیبایی های تاریخ کِشورم را دوست دارم،
وَلی تَمام زیبایی های دُنیا را دَر کلام مُولایَم حیدرکرار میبینَم،
آری آری مَن یک ایرانی اَم
یک ایرانی عاشِق اَهلِ بیت و مُتنفر و دشمن با دُشمنان و مُنکران اَهل بیت.
مَن یک ایرانیه با اَصالت شیعه هَستم.
و به دین و اَصالت خُودم اِفتخار میکُنَم.
مـآدَر اَست دیگَر دلش که تَنگ میشَوَد
از آن کوچه هـآی تَنگِ پایین شَهـر
می آیَد به بهشت زَهــرا پیش پِسَرَش
مـآدَر اَست دیگَر گریه نمیکُنَد
فَقَط بُطـری آب را دَستش میگیرَد آرام آب میریـزَد
خُـودش هَـم نَـم نَـم روی سَنگ قَبـرها “آب"میشَـوَد
ای آفتاب روشنم!
ای همسرم مرو ، اینگونه از مقابل چشمان ترم مرو ..
با تو تمــام زندگی ام بوی سیــــب داشت ..
ای میوه بهشتی پیغمبرم مرو ..
جـــان من را بگیر خداحافظی مکن!
از روبروی دیده ناباورم مرو ..
تا قول ماندن از تو نگیرم نمی روم، ای سایه بلند سرم ، از سرم مرو
لطف شب عروسی دختر به مادر است..
لااقل بخاطر این دخترم! مرو…
گل اگر از کمرش تا بخورد میشکند ، بماند بقیه اش
دري سـوخـت و خاکستــر شـد!
خـاکستــر ِ آن در، گِـل از اشـک ِ حيـدر شد
خـلقت ِ مــن از گِل پــاي آن در شـــد
همه سختی های حجاب ارزش یک لحظه نگاهِ
رضایت بخش مادرم زهـرا ( س ) را دارد
که دست دعا بلند کند و بگوید
خدایا :
دختران امت پدرم ، همه ی زیبایی ها را داشتند
و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند ،
ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند!
پس تو محبت کن خودت را در دل هایشان پنهان کن!
طوری که هیچ چشم و ابرویی ، ناز و کرشمه ای ، پول و مکنتی
نتواند جایگزین آن شود!
مردها رو ميشناسي با سيبيل هايشان
با صداي كلفتشان ، با قطر بازوهايشان
با جيب هاي خالي يا پرشان
با كفش هاي كهنه يا اتومبيل آخرين مدلشان
اما آيا ميتواني مردها را با قلبشان بشناسي !؟
قلبي كه پشت غرور مردانگي شان پنهان شده
قلبي كه بزرگتر از قلب كوچك توست !
قلبي كه مي افتد از دست ظريفت
قلبي كه ميشكند ،آرام و بي صدا
و صداي شكستنش پشت صداي مردانه اش
پشت غرور باقيمانده اش به گوشت نميرسد .
در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران،
دکان غذاخوریی بود که بالای پیشخوان دکانش نوشته بود؛
“نسیه و پول دستی داده میشود، به قدر قوه…”
و هر وقت کودکانی که برای بردن غذا برای صاحبکارشان می آمدند، را می دید …
لقمه ای چرب و لذیذ از بهترین گوشت و کباب و ته دیگ زعفرانی درست میکرد
و خود با دستانش بر دهان آنها میگذاشت
و می گفت مبادا صاحبکارش به او از این غذا ندهد
و او چشمش به این غذا بماند و من شرمنده خدا بشم…
او بهترین کاسب قرن حاج میرزا عابد نهاوندی بود معروف به “مرشدچلویی”
پیر مردی بلند قامت با چهره ایی بسیار نورانی و خوشرو و با محاسنی سفید…
خدا رحمتش کنه…
چقدر در این دوره نیاز داریم به اینجور انسانها…
ﭘﺮﻧﺪه ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﺧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ،
ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ…
ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﻝ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ…
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ،
خودت را باور کن
☂ قله ای که بیش از یک بار فتح شود
تفریحگاه مردم میشود !
مواظب قله ی دلتان باشید ♥•٠·˙
اِی خـدا . . ،
♡❤
اَگَر کـِنـارِ لــحظـه هآیـَم ،
تــورا ندارَم . . . ،
تــو خــود دَر کـِنارِ لحــظِه هایَــم بـآش . . . ،
آخـَر مـَن هـَربـآر،
شبیــهِ طِفلــی کـِه جـُز آغوش مادَر سَرپنـآهـی ندارَد . . . ،
بـآز بـِه تــو بَرمیــگَردَم . . .
+ ” اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ ” . . .
آیا هنوز هم نیاموختی …
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ،
” نمی توانند ”
پس
به ” تدبیرش ” اعتماد کن
به ” حکمتش ” دل بسپار
به او ” توکل ” کن
و به سمت او ”قدمی بردار …
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ……
سکوت گورستان رامی شنوی؟
دنیا ارزش ندارد برایش غصه بخوری …
حواست به آن طرف باشد ،
به زودی می رسد روزی که
دیر خواهد شد …
▐طلا را با آتش ،زن را با طلا و مرد را با زن امتحان می کنند ▐
یادمان باشد
هیچ چیز بیشتر از وجدان آسوده
به خواب راحت کمک نمی کند …
وجدان آسوده شبانه ما
در گرو اعمال روز ماست …
قبل از خواب از خودمان حسابرسی کنیم
و اگر کسی را آزرده ایم
بخشش بخواهیم …
از دو بخش سخنرانی نتانیاهو بسیار لذت بردیم.
• یکی آنجا که گفت:ایران همین الان که در تحریم بوده
و توافقی هم نداشته کنترل چهار پایتخت عربی منطقه را در اختیار دارد.
وای به حال این که تحریم هم برداشته شود و توافق هم امضا شود!
• یکی هم آنجا که با غیظ و خشم گفت:
آیت الله خامنه ای ایدئولوژی قدیم و تکنولوژی جدید را ادغام کرده و توییت می کند، توییت می کند،
آن هم به انگلیسی، که اسراییل باید محو شود!
┘◄ نتانیاهو از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!
وقتی جاے امام گذاشتیم رهبر
امت شد ملت
یعنی عملا سیستم ملت رهبر انگلیسے ها را پذیرفتیم
و سیستم امت امامت امام خمینے (ره) را کنار گذاشتیم
تا موقعی که کلید واژه هاے امام خمینے (ره)
که در راس آنها امام بودטּ ولے فقیه است احیا نشود
هر کارے بکنیم وصله پینه کردن است
شما هر لعنےهم که بکنید اینقدر جگر دشمنان نمیسوزد که
بگویید امام خامنه اے
سید حسـטּ نصرالله میفهمد
در سخت ترین شرایطے که دارد باید بگوید امام خامنه اے
ما اینجا نشسته ایم و نمیگوییم!
【دکتر محمد علی رامین】
✿ عـــاد َت كـردهایـــم
「مـــن」بـــ ه وسوســـ ه هاے 「تــــو」
「تــــو」 بـــ ه لـــبیـــكهـــاے 「مـــن」…
┘◄【 اعوذباالله من نفسی 】
ثواب زیاد است ولی…
ثواب دان ما « سوراخ » است
یعنی
فلان عمل خوب به جا می آوریم
و در عوض به ما ثواب هم می دهند
ولی عمل حرام دیگری را انجام می دهیم
مثلا غیبت می کنیم ثواب ها می ریزد و از بین می رود.
آیت الله مجتهدی تهرانی